دوره قاجار اوج هنر نقاشی پشت شیشه ایران است
سعید رضاخان:
دوره قاجار اوج هنر نقاشی پشت شیشه ایران است
یک هنرمند با اشاره به اوج گیری نقاشی پشت شیشه در دوره قاجار گفت: این هنر برای استفاده در گچ بری ها و پرده خوانی کشیده می شد و در سقاخانه ها به عنوان نذر قرار میگرفت یا این که در اطراف اماکن متبرکه به عنوان سوغاتی فروخته میشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، تاریخ نقاشی پشت شیشه ایران در پشت قرن ها پوشیده مانده و هرازگاهی با ظهور چهره های شاخص خود را نشان داده است، چهرههایی که هر یک به تنهایی نشانه ای از عمق فرهنگ و هنر این سرزمین هستند؛ با وجود ریشه تاریخی و سابقه نقاشی پشت شیشه در ایران چراغ این هنر نیز مانند بسیاری از موارد رو به خاموشی رفت و با گذشت زمان بیشتر هنرپژوهان آن را یک هنر غربی معرفی کردند و به دنبال ریشه های آن در شهرهای ونیز و باواریا گشتند. با این حال استادانی عاشق این راه را ادامه دادند و با خون دل آن را پیش بردند تا چراغ نقاشی پشت شیشه خاموش نشود، بررسی تاریخ و ریشه و خاستگاه هنر نقاشی پشت شیشه را با «سعید رضاخان» از جمله هنرمندان «نقاش پشت شیشه» به گفتگو نشسته ایم که در زیر می آید.
خاستگاه هنر نقاشی پشت شیشه کجاست آیا این هنر ایرانی است یا به ایران وارد شده است؟
در مورد مبدا این هنر باید بگویم که ما نمونه های متعددی از آثار پشت شیشه داریم که در کشورهای گوناگون وجود دارند. چین، هند، ایران، ترکیه، ایتالیا، آلمان و... از این جمله هستند. با این حال به نظر میرسد ایران و چین از نظر قدمت در راس دیگر کشورها قرار بگیرند.
قدمت این هنر در ایران به چه زمانی باز میگردد؟
شواهدی در دست است که این هنر پیش از ساسانیان وجود داشته است.
چه شواهدی؟
ظروف بلوری که در پشت آنها نقوشی کشیده شده بود و این نقوش نشانگر وجود این هنر در ایران باستان است اما متاسفانه نقاشی پشت شیشه در اواخر دوره ساسانی وارد یک دوره نهفته گی طولانی شد و این تا حدود قرن ۱۲ هجری ادامه یافت. شاید همین ظهور دوباره بود که باعث شد بیشتر محققین این هنر را وارداتی بدانند و به دنبال ریشه های آن در غرب بگردند، با این وجود تحقیقات تکمیلی برای چنین مطلبی الزامی به نظر میرسد.
چرا از نقاشی پشت شیشه تا قرن ۱۲ هجری اثری نمیبینیم؟
اعتقاد برخی بر این است که پس از سقوط ساسانیان این هنر به حاشیه می رود و پس از طی یک دوره طولانی در اواخر دوره صفویان دوباره نمایان میشود و در دوره زندیه برای استفاده در گچ بری های خانههای ثروتمندان آن زمان به کار میرود اما دلایل این که چند قرن از آن اثری نمیبینیم متعدد است یک بحث به شکنندگی شیشه باز میگردد و اینکه احتمال دارد در این مدت آثاری از این دست نقش شده باشند اما به دلایل مختلف شکسته باشند و حذف شده باشند، دلیل مهمتر، منع صورتگری است که باعث شد این هنر از رونق بیفتد، دلیل دیگر به میزان عرضه شیشه تخت و شفاف باز میگردد که باعث میشود در راستای آن تولید نقاشی پشت شیشه نیز بسیار پایین باشد. یک دلیل دیگر هم شاید بازار نداشتن نقاشی پشت شیشه باشد که البته این نیز یک حدس است. وقتی برای یک محصول بازاری نباشد؛ تولید هم صورت نمی گیرد و اگر هم بگیرد در حد کم و ناچیز است.
درایران در کدام دوره نقاشی پشت شیشه رونق بیشتری داشته است؟
دوره قاجار اوج این هنر بوده زیرا برای استفاده در گچ بری ها کشیده میشدند و از طرفی مورد مصرف نقالان و پرده خوان ها بودند. همچنین در سقاخانه ها به عنوان نذر قرار میگرفتند یا اینکه در اطراف اماکن متبرکه به عنوان سوغاتی فروخته میشدند. نکته قابل توجه دیگر استفاده از پشت شیشه به منظور کشیدن چهره شاهزادگان قجری است که یک ابداع و کار تازه بود. پیش از آن با تصویرگری انسان بصورت حقیقت گرایی روبرو هستیم اما این نوع نقاشی تا حدود زیادی به فرنگی سازی شباهت داشت اما در دوره قاجار با نمای بسته از صورت شاهزادگان روبرو شدیم که ناخودآگاه بخش کمی از اثر به محیط پیرامون یا فضای پشت سر مدل نقاشی اختصاص داشت.
به سقاخانه ها اشاره کردید کمی هم از سقاخانه های بنام که آثار نقاشی پشت شیشه در آنها به نمایش گذاشته میشد؛ بگویید؟
یکی از سقاخانه های به نام و معروف تهران سقاخانه «نوروزخان» بود. در آن زمان نمونه هایی از نقاشی پشت شیشه در آن وجود داشت. چند نمونه هم از آثار مرحوم اسماعیل گیلانی در این سقاخانه وجود بود. با این وجود در بسیاری دیگر از سقاخانه ها این روند دیده میشد و مردمی که نذری داشتند و حاجت روا شده بودند؛ نقاشی از شمایل معصومین یا آیات و روایات را در پشت شیشه به سقاخانه اهدا میکردند، در این میان شیشه نگاران نیز ارج و قربی داشتند.
از نقاشان پشت شیشه نامدار به چه کسانی میتوانید اشاره کنید؟
علی رشتی کسی بود که از نقاط شمالی کشور بلند شد و شروع به نقاشی از زنان روستایی شمالی کرد. در نقاشی هایش لباس های محلی رنگارنگ آنها را نقش میکرد و از این نظر یک ساختار شکن در زمان خودش محسوب میشد. از طرفی محمد باقر گلپایگانی را داریم که مدت ها با توسل به یک داستان قدیمی به دنبال پیاله ای بود که می گفت متعلق به همای بنت بهمن است و به همین دلیل نقش را در پشت شیشه می انداخت و از این نظر یک نوآوری محسوب میشد. عبدالجلیل هم از افراد نام آشنای فعال در این هنر بود که در میان آثارش با نقاشی هایی یک زن جنوبی همراه با چشمانی سیاه روبرو میشویم و کلید آشنایی استاد گرانقدر سرکار خانم مهین عظیما با این هنر توسط آثار عبدالجلیل زده میشود.وی هم موضوع خاص خود را برای نقاشی دارد و از افراد مطرح در این زمینه است. حسین صورتگر هم اهل شیراز بود و به دلیل دوستی اش با کبوتربازها این پرنده را در پشت شیشه می کشید که البته در کارش زیاد حقیقت گرایی را در نظر نمیگرفت و از رنگ های مختلف برای تزیین پرهای کبوترهایی که نقاشی میکرد سود می جست. حسین طاهرزاده، استاد رضا شیشه نگار، مهرعلی، استاد غضنفر و... افرادی بودند که هر یک سهم ویژهای در پیشبرد این هنر داشتند.
پس بحث نوآوری پیش از شما هم وجود داشته و افرادی بودند که خلاف امور رایج کار کرده باشند؟
بله. همین طور است. اما با این تفاوت که امروز برخی از دوستان نسبت به کارهای من موضع میگیرند و زیاد دل خوشی از آثارم ندارند.
در گذشته وضعیت معیشتی نقاشان پشت شیشه به چه صورت بود؟
وضعیت جالبی نداشتند و اینکه بگوییم مرفه بودند به بیراهه رفته ایم. استاد غضنفر که از شیشه نگاران قزوینی بود در آخر عمر تنگدست شد. استاد رحیم شیشه نگار در فقر از دنیا رفت. اسماعیل گیلانی هم مانند دو نقاش یاد شده در فقر از دنیا رفت. سید جعفر رشتیان هم به همین شرایط مبتلا شد و استاد عبدالجلیل که پیش تر از او یاد کردیم در اتاقکی گلی از دنیا رفت. حسین صورتگر هم در اواخر عمر شرایط بهتری نسبت به دیگر هنرمندان یاد شده نداشت. در کل این هنر تنها با عشق به حیات خود ادامه داد و پیش رفت و گذشتگان ما بیشتر از دریچه دل به آن می نگریستند.
در حال حاضر وضعیت معیشتی هنرمندان نقاش پشت شیشه چگونه است؟
الان هم شرایط تفاوت چندانی نکرده است و معدود افرادی هستند که مخارج زندگیشان از راه دیگری تامین میشود. در حال حاضر بیشتر فعالان این رشته از روی ذوق به این کار می پردازند و به این هنر به عنوان یک منبع درآمد نگاه نمی کنند.
پیش بینی شما برای آینده هنرنقاشی پشت شیشه چیست؟
وقتی حال حاضر را با سه سال پیش مقایسه میکنم بسیار امیدوار میشوم. زیرا امروز افراد زیادی وجود دارند که با این هنر آشنا شده اند و در این راه قدم بر میدارند و این هنر با رشد بسیار چشمگیری روبرو شده است. در این میان برخی مدیران نگارخانه ها هم هستند که با این هنر آشنا شده اند. به همین دلیل سفارش هایی نیز برای خرید آثار پشت شیشه انجام میشوند. از روی همین موارد میتوانم آینده خوبی را پیشبینی کنم.