بررسی تاثیر کیفیت زندگی در گرایش به سرقت
سکونت در محلات جرم خیز، گروه دوستان و همسالان، بیکاری، گسترش نابرابرهای اجتماعی، اعتیاد، میزان درآمد پائین، تحصیلات پائین، فقر فرهنگی و رواج مصرف گرایی از جمله کیفیت زندگی هستند که در گرایش افراد به سمت ارتکاب جرم سرقت تاثیر گذار هستند.
به گزارش خبرگزاری موج اصفهان، ﺳﺮﻗﺖ از ﺷﺎﯾﻊﺗﺮﯾﻦ و ﭘﺮﺳﺎﺑﻘﻪﺗﺮﯾﻦ ﺟﺮاﯾﻢ اﻧﺴﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﺷﯿﻮهﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن روی ﻣﯽدﻫﺪ. ﺑﺮرﺳﯽ و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻮاﻣﻞ اﻓﺰاﯾﺶ ﺳﺮﻗﺖ، ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﺻﻼح روشﻫﺎ و ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎ در ﺟﻬﺖ ﻣﻬﺎر اﯾﻦ ﺑﺰﻫﮑﺎری ﺿﺮوری اﺳﺖ. ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﺟﺮم ﺑﻪ وﯾﮋه ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﻣﺠﺎزات سارقان، ﺑﺎر ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ را ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ بنابر این ﺑﺎ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی از ﻋﻮاﻣﻞ گرایش و بروز این ﺟﺮم، ﻣﯽﺗﻮان وﻗﻮع آن را ﮐﺎﻫﺶ داد.
مقالات بیشتر:ترک اعتیاد شرق تهران
بررسیﻫﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﻣﺠﺮﻣﺎن در اﻧﺘﺨﺎب زﻣﺎن و ﻣﮑﺎن بزهکاری ﮐﺎﻣﻼً ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻋﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮﯾﻦ و ﮐﻢ ﺧﻄﺮﺗﺮﯾﻦ ﻣﮑﺎنﻫﺎ و ﺷﺮاﯾﻂ را ﺑﺮای اﻋﻤﺎل ﻣﺠﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﻣﯽﮔﺰﯾﻨﻨﺪ. از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ وﺟﻮد ﺑﺮﺧﯽ اﻣﮑﺎﻧﺎت و ﺗﺴﻬﯿﻼت ﺷﻬﺮی ﻣﺎﻧﻊ و ﺑﺎزدارﻧﺪه ارﺗﮑﺎب ﺑﺰﻫﮑﺎری اﺳﺖ و در ﻧﻘﻄﻪ ﻣﻘﺎﺑﻞ وجود ﺑﺮﺧﯽ اﻣﮑﺎنات زمینه گرایش افراد به بزهکاری را آﺳﺎنﺗﺮ می کند. ﺣﺎل ﺑﺎ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ عوامل ﻣﻨﺎﺳﺐ برای ﺑﺰﻫﮑﺎری و ﺑﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ اﯾﻦ ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﯽﺗﻮان از ﺑﺮوز ﺑﺴﯿﺎری از ﻧﺎﻫﻨﺠﺎریﻫﺎ در ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی ﻧﻤﻮد و ﯾﺎ اﻣﮑﺎن ارﺗﮑﺎب آن را دﺷﻮار ﺳﺎﺧﺖ.
عوامل زمینه ساز در گرایش به سرقت
عوامل زمینه ساز سرقت را می توان به 5 دسته عوامل اقتصادی، عوامل روانشناختی، عوامل اجتماعی یا جامعه شناختی، عوامل زیست شناختی و عوامل فرهنگی تقسیم کرد.
عوامل بروزدهنده در گرایش به سرقت
مهمترین این عوامل عبارتند از : 1- امکان: یعنی جایی که انجام سرقت در آن آسان و احتمال گیر افتادن ضعیف باشد. 2- گمنامی: یعنی شرایطی که در آن احتمال شناخته شدن محدود باشد. 3-فرصت: یعنی زمان و فرصتی که دستبرد زدن را تسهیل کند. 4-سهولت: یعنی شرایطی که با فرصت کمتر بتوان به مال بهتر دست یافت (هزینه- فایده)5- قبح اندک: مالی که دستبرد زدن به آن سرزنش اجتماعی کمتری را در پی داشته باشد، احتمال به سرقت رفتنش بیشتر است.6- برانگیختگی: افرادی که به سبب مصرف مواد روانگردان سطح هوشیاریشان مختل شده است، شانس بیشتری برای دست یازیدن به سرقت دارند.
رابطه سرقت و سایر پدیده های اجتماعی
1-سرقت و بیکاری
بیکاری زیاد و طولانی افراد، زمینه را برای ارتکاب به جرایم از جمله جرایم مالی هموار می کند.در بسیاری از پژوهش ها نتایج به دست آمده نشان می دهند که بین نرخ بیکاری با نرخ سرقت رابطه معنی داری وجود دارد و با افزایش نرخ بیکاری، نرخ سرقت افزایش می یابد یعنی به ازای هر 10 درصد افزایش در نرخ بیکاری، نرخ سرقت 2.2درصد افزایش می یابد.
2-سرقت و اعتیاد
فردی که در دام اعتیاد گرفتار شد، پس از مدتی شغل خود را از دست می دهد و در نتیجه برای تأمین هزینه های خود مستأصل شده و بنابر این دست به سرقت می زند. در تحقیقی که انجام شده، 86 نفر از 300 نفر سارقی که مورد پرسش قرار گرفته اند در زمان ارتکاب آخرین سرقت خود معتاد بودهاند و 24 درصد از آنها اولین سرقت خود را در حالت اعتیاد و یا برای فراهم آوردن پول لازم برای خرید مواد مخدر انجام داده اند.
3-سرقت و طلاق
رابطه سرقت و طلاق نیز، همانند رابطه سرقت و اعتیاد، دوسویه است. یعنی گاه سرقت موجب از هم پاشیدن کانون گرم خانواده میشود. زمانی نیز بچه های طلاق به علت بی سرپرست بودن به سرقت روی می آورند.
عوامل دخیل در گرایش افراد به سرقت
به یقین میتوان گفت که همانند تحقیقات صورت گرفته پیشین و دیدگاه های صاحب نظران امر در خصوص شناسایی عوامل موثر بر گرایش به سرقت مساله ای است چند بعدی که عوامل مختلفی همچون روانشناختی، جامعه شناختی سیاستگذاری و فرهنگی در آن دخیل میباشند.
عوامل جامعه شناختی شامل سکونت در محلات جرم خیز، تاثیر گروه دوستان و همسالان در گرایش فرد به جرم، پراکندگی شرایط وقوع جرم سرقت در سطح جامعه، بیکاری، صنعتی شدن و رشد شهرنشینی در جامعه، گسترش اعتیاد در جامعه، گسترش نابرابرهای اجتماعی در جامعه و گسترش مهاجرت در اجتماع است.
عوامل روانشناختی شامل تجربه های دوران کودکی در فرد، وجود حس خودنمایی و جلب توجه، اوضاع نابسامان خانوادگی، اعتیاد فرد و نزدیکان هستند که زمینه را برای گسترش این آسیب اجتماعی فراهم می سازد.
عوامل سیاستگذاری شامل شرایط بد اقتصادی، رشد و گسترش بیکاری در سطح محلات مختلف در اثر عدم برنامه ریزی مناسب، وجود و گسترش مشاغل کاذب در محلات جرم خیز در اثر سوء مدیریت، نابرابری اقتصادی و درآمدی در اثر سوء مدیریت، گرایش افراد به مشاغل کاذب در اثر سوء مدیریت و توزیع ناعادلانه منابع درآمد هستند.
عوامل فرهنگی شامل ترک تحصیل، فقر فرهنگی، شکست تحصیلی، رواج فرهنگ مصرف گرایی در جامعه و همسو شدن افراد با یکدیگر، تحصیلات پایین فرد، وجود تضاد فرهنگی، تبلیغات سوء در زمینه مواد مخدر و هزینه های ناشی از سلامت و آموزش هستند.
براساس پژوهشی که در اداره برآورد اجتماعی و افکارسنجی معاونت فرهنگی و اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان انجام شده عوامل جامعه شناختی با 34 درصد از شاخصهای استخراج شده مهمترین و بیشترین تاثیر در وقوع سرقت را به خود اختصاص داده اند. پس از آن نیز عوامل روان شناختی با 31 درصد، سیاستگذاری با 27 درصد و عوامل فرهنگی نیز با 7 درصد در جایگاه های بعدی قرار دارند.
نتیجه گیری
براساس مطالعه حاضر که به بررسی تاثیر کیفیت زندگی افراد جامعه بر جرم سرقت پرداخته شده نشان می دهد میزان درآمد افراد در گرایش به جرم سرقت تاثیر دارد به طوری که هرچه درآمد مردم از کار و فعالیت روزانه کاهش می بابد زمینه بروز جرم سرقت نیز روند افزایشی به خود می گیرد. درادامه نقش محل سکونت افراد در گرایش به سرقت تاثیر دارد.
همچنین میزان رضایت سارقان از وضع جامعه و پیروی فرد از آنها در گرایش به سرقت تاثیر گزار است. اعتیاد افراد و میزان تحصیلات و سطح سواد افراد هم از جمله عواملی بودند که در گرایش بسیار زیاد آنان به سرقت نقش داشت.
پیشنهادات
1-با توجه به اینکه مهمترین عامل در این مطالعه به موضوع کسب درآمد بیشتر از طریق کارهای غیر قانونی اشاره دارد لازم است کلیه دستگاه های متولی امر بویژه اداره کار و رفاه اجتماعی برنامه ریزی مدونی را در جهت ایجاد فرصتهای مشروع کاری در سطح مناطق جرم خیر در دستور کار خود قرار داده ضمن شناسایی افراد در معرض آسیب این مناطق و نسبت به جذب آنان در انجام این مشاغل اقدام نماید.
2-از دیگر عواملی که زمینه را برای گرایش به سرقت در جامعه فراهم ساخته است رشد نرخ بیکاری به دلیل تعطیلی کارخانجات و واحدهای تولیدی کوچک و بزرگ است. در این خصوص لازم است مسئولان مربوطه ضمن شناسایی کلیه واحدهای در معرض تعطیلی و رفع موانع آنها از گسترش نرخ بیکاری در جامعه بکاهند.
3-بهسازی و نوسازی بافت های روستایی با هدف کاهش انگیزه مهاجرت روستا به شهرانجام گرفته تا افراد انگیزه بیشتری برای محل سکونت خود داشته باشند.
4-کیفیّت و سطح خدمات رسانی به گروه های آسیب پذیر و اقشار کم درآمد. ارتقاء یاب یابد تا همه افراد در محل سکونت امکانات برای زندگی بهتر را داشته باشند.
5-تغییر محیط اجتماعی می تواند در تربیت بزهکاران موثر باشد، زیرا شرایط مساعد و محیط خانوادگی و تربیتی مناسب برای تحول و پیشرفت او از اهمیت بسزایی برخوردار است.
6-با توزیع عادلانه ثروت در سطح مناطق کم برخوردار زمینه گرایش افراد این مناطق به سرقت کاسته می شود.
7-کنترل و مراقبت پدر و مادر در مورد دوستان ناباب و به طور کلی دوستان فرزندان به عنوان اهرم فشار، یک ضرورت است؛ زیرا عدم توجه پدر و مادر به چنین مسائلی به صورت مکرر از سوی سارقان عنوان شده است. لذا لازم است به این امر توسط خانواده ها توجه ویژه شود.
8-نظر به اینکه اغلب معتادان به علت مصرف مواد مخدر از جامعه طرد می شوند به خصوص در حوزه کار و بکار گیری آنان از جانب کارفرمایان، لازم است مسئولان با دادن امتیازات لازم به کارخانجات و واحدهای تولیدی در حوزه های مختلف بویژه در حوزه پرداخت مالیات، برای آنان سهم مشخصی را جهت جذب افراد پاک شده از گرداب اعتیاد اخصاص دهند.
9-با توجه به اینکه اغلب معتادین به مواد مخدر در مناطق جرم خیز پس از مدتی بعلت برخی شرایط بعنوان متجاهر در سطح جامعه پراکنده می گردند. لازم است پلیس با همکاری شهرداری و بهزیستی نسبت به جمع آوری آنان اقدام و در جهت پاک سازی آنان از گرداب اعتیاد اقدام نمایند.
10-تقویت اعتقادی و پرورش باورهای مذهبی در افراد برای استحکام مبانی ایمانی در خانواده ها ضروری است. چرا که پرورش اعتقادات و آموزش اصول مذهبی موجب جلوگیری از ارتکاب اعمال خلاف به ویژه سرقت می شود.
مقالات دیگر:بهترین وکیل تهران